رانندگی در مه! جمعه شب در مسیر به سمت قم، حد فاصل نایین و اردستان، گرفتار مه شدیدی شدیم؛ خطهای کنار و وسط جاده اصلاً دیده نمیشد، به گونهای که حتی اگر میخواستم توقف کنم، جاده را از حاشیه آن تشخیص نمیدادم. در تردید ایستادن و رفتن بودم اما خطر ایستادن را بیش ار رفتن میدیدم.
حرف های دلتنگی روزگار عجیبی است ! از زمین و آسمان می نالیم و شکوه میکنیم . غم و غصه دنیا بر روح و جانمان چنگ انداخته است . به آب و آسمان نگاه نمیکنیم . با لیخند عارفانه و شادی عاشقانه بیگانه ایم . انتظار نمیکشیم ، گویی منتظر نیستیم . دلهایمان را به " ان الارض یرثها عبادی الصالحون " خوش نمیکنیم . برای روز رهایی لحظه شماری نمیکنیم . به راستی که حال و روزمان درین زمانه گریستنی است .
بسم رب الحسین به هر وبلاگی سرمیزنم از دل گفتند و از دلتنگی... از کربلا گفتند و از دوری... از عباس گفتند و از عطش... از حسین گفتند و از سر بریده... اما من میخواهم از حسین بگویم و از هدفش... از امر به معروف و نهی از منکر...
با داغ کربلای شما آتشم زدند نمی دونم امشب چی شد و چی نشد، اصلا برای طراحی طرح نیومدم پای سیستم اصلا هم قرار نبود که همچنین طرحی بزنم، اصلا چیزی توی ذهنم نبود که بخوام پیاده اش کنم/ نمیدونم حکمت طراحی این طرح اونم امشب چی بود...
سردار سلیمانی و او که سپاسدار خون شهدا است. و او که خار چشم دشمنان است. او که سبب نگرانی دشمن است. و او که بوی شهیدان را می دهد. و او که نامش پشت استکبار را می لرزاند. او که قد و قامتش دشمن را به هراس انداخته. او مالک است. سردار عزیز "حاج قاسم سلیمانی"
بوی باران ببار ای ابر بهار با دلم به هوای زلف یار طول اتاق را قدم می زدو با صدای خواننده می خواند. موهایش را شانه می زد. تارهایی که کنده می شد را رها می کرد روی زمین! پنجره خیس بود!پسربچه ی طبقه بالایی با تفنگ آبی اش خود را از نرده های بالکن آویزان کرده بود و پنجره اتاق را خیس کرده بود!
آیا محب هستیم! در عالم محبت و عشق روابط چندگانه ای مد نظر قرار دارد که از جمله آنها باید به رابطه ی بین حبیب و محبوب اشاره کرد. واضح تر آنکه رابطه دوستی زمانی شکل می گیرد که دو طرف در آن وجود داشته باشد، یکی دوستدار و دیگری دوست داشته شده که از آن ها به حبیب و محبوب یا عاشق و معشوق ...
رفاقت حلال.. دوستم: اتفاقا توی مکیال بود فکر کنم که میخوندم میگفت سمت راست عرش خدا، اون دنیا، یه عده هستن توی یه هاله ای از نورن که چشم بقیه نمیتونه ببیندشون انقدر نور دارن مسافر:خخخخخخخب.. دوستم: بعد میگن اینا کسایی هستن که در حلال خدا با هم «دوستی» کردن !!!
سندروم خودروشنفکرانگاری بیمزهترین و در عین حال خطرناکترین آدمها، اونهایی هستند که به همه لبخند میزنن! همه رو تایید میکنند و سعی میکنند همه رو راضی نیگه دارن!
زنده باد ورزش سیاسی! وقتی آدمها و کشورهایی هستند که با سه رنگ پرچم ما مشکل دارند؛ با نمادهای پرچم ما مشکل دارند، با «اللهاکبر»های روی پرچم و با اون «الله» وسط پرچم ما مشکل دارند و چشم دیدن پرچم سه رنگ ما رو با نمادهای جمهوری اسلامی ندارند؛..
طلسم محبت چند وقت پیش یکی از دوستان صمیمی که خبر داشت چند تا کتاب خوب از علوم غریبه دم دستم دارم و یه مطالعات جزئی تو این مسائل دارم به من گفت : یک دعایی ، طلسمی ، جدول وفقی چیزی نداری به ما بدی ؟!
صدا و سیما به کدام سو ؟ (قسمت اول ) اهمیت رسانه ها بویژه رسانه های تصویری و تاثیر مستقیم آنها بر روی افکار عمومی و فرهنگ عمومی جامعه بر کسی پوشیده نیست ، در عصر ما افکار عمومی جهان در دست رسانه های جهانی است .
ندبه در عید ؟! یکی از اموری که در روز عید بزرگ غدیر توصیه شده است خواندن دعای ندبه است که دعای همراه گریه وندبه و اه است در این باره تاملی بشرح زیر شده است : 23 سال کار فرهنگی همراه با درد ورنج و زحمت فراوان وجهاد و مبارزه و ایثار و از خود گذشتگی سر انجام به شکست جهل و کفر منتهی گردید ...
تجربه نمایشگاهی بعد از تقریبا ده روز نمایشگاه مطبوعات شروع شد. من که حسابی از نمایشگاه قبلی خسته شده بودم می خواستم شرکت نکنم. عزیز دل این بار بیشتر علاقه نشون میداد. با اصرار اون و. این که کار برای امام رئوفه رفتم.
پایـیــز جان ...دمت گـــرم میدانم دمت باد سرد است و بازدمت سوز سرما ... اما دمت گرم ... چشممان روشن شد با این همه سپیدی برف، آن هم در آبان ... آن هم در کویر قـــــــــــــــم ... امروز خودم شنیدم که مردم شهر مان داشتند قربان صدقه ی آن برگ های خشک و زردت میرفتند . . .
ننه سرما... همین می شود دیگر . هی به ننه سرما گفتم در خانه را محکم ببند . گوش نکرد که نکرد . معلوم نیست این باد سر به هوا کی آمده که تقویم ننه سرما را دست کاری کرده . آبان و آذر را تند تند ورق زده . انگار نه انگار که پاییز است . ننه سرمای بیچاره فکر می کند زمستان شده ...
پرچم نیم دایره من... من یک مرز دارم. یک مرز فقط برای خودم. یک تابلوی ورود ممنوع بزرگ: ورود افراد متفرقه ممنوع! جلوتر از این نیایید! من یک شعار هم دارم: مراقب مرزهای دیگران و خودتان باشید. به مرز و حریم دیگران احترام بگذارید. این یک خانهی امن است، هرکسی نمیتواند سرش را پایین بندازد و تو بیاید...
من تو را خوبـــ یادم استــ انگار آمده ای... نه... انگار نه... تو به راستـی آمده ای . . . آمده ای باز دستم را بگیری . . . من میدانم.... من خوب میدانم. . . تو آمده ای که مرا ببری . . .آمده ای رهایم کنی از تمام نخواستنی هایم. . . آمده ای مرا محکم در آغوشت بفشاری و بگویی بنده ی من . . .نفس بکــــــــــش. . .